ه.پ.گ در منطقه بَسطای استان شرنخ در عملیاتی شمار زیادی از نظامیان دولت ترکیه را کُشت.
منابع بومی اعلام کردند که گریلاهای ه.پ.گ/یژاستار در منطقه بسطای استان شرنخ شمال کردستان نظامیان رژیم غاصب ترکیه را هدف قرار داده و شماری از آن ها را کشته و زخمی کردهاند. ارتش ترکیه بعد از این عملیات کشته و زخمیهای خود را بوسیله هلیکوپترهای نظامی به بیمارستان شهر شرنخ انتقال داده است.
گفتنیست که عملیات نظامی دولت ترکیه در منطقه همچنان ادامه دارد.
امروز دوشنبه ۲۷ فروردین بازاریان و کسبه ی شهرهای بانه و جوانرو در اعتراض به بستن معابر کولبری و مسدود نمودن مرزها اقدام به بستن مغازه ها و تعطیلی کامل بازار نمودند.
شهروندان جوانرو با پهن کردن سفره ی خالی وضعیت بد معیشتی خود را ابراز کردند.
بستن معابر کولبری در مرزهای روژهلات سبب متضرر شدن بازاریان و از بین رفتن سرمایه های آنها شده است.علاوه بر بازریان چندین هزار خانوار که از راه کولبری امرار معاش میکردند به طور کامل بیکار شده اند.
رژیم در راستای گسترش فقر و بیکار کردن خلق روژهلات معابر مرزی و کولبری را به بهانه ی باز کردن مرز پیله وری و ریشه کن کردن کولبری مسدود نموده و این در حالیست که در معابر جدید پیله وری گمرک کالاها به حدی بالاست که امکان فعالیت را از بازاریان و کسبه گرفته است.
هم زمان با گران شدن دلار و ارز و مسدود کردن معابر کولبری توسط رژیم نرخ بیکاری در روژهلات به شدت بالا رفته و مردم سرمایه ی خود را از دست داده اند.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر محبوس در زندان رجایی شهر کرج با نگارش نامهای سرگشاده خواستار حمایت از همسرش گلرخ ایرایی (کنشگر مدنی زندانی) که پس از گذشت ۷۳ روز همچنان در اعتصاب غذاست، شده است. آقای صادقی در بخشی از این نامه میگوید “همسرم ناگزیر با در دست گرفتن جان خود بلندترین اعتراض ممکن را به این ظلم بیان میکند و دادخواهی خود را نزد هیئت منصفهای به بزرگی ملت ایران و همه انسانهای عدالتخواه دنیا میبرد. سر تعظیم فرود میآورم و از همه وجدانهای بیدار میخواهم صدای گلرخ باشند”.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گلرخ ایرایی، کنشگر مدنی زندانی در بهمن ماه سال گذشته به طور غیرقانونی به همراه آتنا دائمی به زندان قرچک ورامین تبعید شد. این زندانی که در اعتراض به این انتقال دست به اعتصاب زده بود، در پی وخامت حال جسمی در شصتمین روز اعتصاب غذا، به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل شده بود. خانم ایرایی پس از گذشت ۷۳ روز همچنان در اعتصاب غذا به سر میبرد. گزارش شده که وی از آغاز اعتصاب غذا دستکم ۲۰ کیلو کاهش وزن داشته و پس از انتقال به بیمارستان دیگر توان بلند شدن از روی تخت و راه رفتن نیز ندارد.
در پی وخامت حال و تداوم اعتصاب غذای این زندانی تاکنون تعداد از زندانیان سیاسی و کنشگران حقوق بشر از جمله، سعید شیرزاد، مجید اسدی و مریم اکبری منفرد، با نگارش نامههایی از این زندانی خواستهاند به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
آرش صادقی پیشتر نیز در نامهای خواستار حمایت وجدانهای بیدار از همسرش شده بود.
پیش از این در تاریخ ۲۱ فروردین ماه سال جاری، سازمان دیدهبان حقوق بشر با انتشار بیانیهای خواستار آزادی وی شده بود.
سازمان عفو بینالملل نیز در تاریخ ۱۹ بهمن ماه سال گذشته، طی بیانیهای از مقامات ایران خواستار آزادی آتنا دائمی، گلرخ ابراهیمی ایرایی و آرش صادقی از زندان شده بود.
لازم به یادآوری است که رئیس کمیتهی حقوق بشر پارلمان اروپا با نگرانی از حبس دو مدافع حقوق بشر زن پیشتر در اطلاعیهای اعلام کرد که “من بهشدت از حبس آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی ایرایی در زندان شهر ری و رفتار ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز با آنها نگران هستم، بنابراین، از دولتمردان ایران میخواهم فوری و بدون قید و شرط آنها را آزاد کنند”.
گلرخ ابراهیمی ایرایی، مدافع حقوق بشر، در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ همراه با همسرش (آرش صادقی) بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.
خانم ابراهیمی ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در زندان است و با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز سال گذشته، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافته بود.
آقای صادقی، که چندی پیش خود در اعتراض به تبعید آتنا دائمی و گلرخ ایرایی به زندان قرچک ورامین به مدت ۱۱ روز دست به اعتصاب غذا زده بود، در تاریخ ۲۲ فروردین ماه با نگارش نامه ای به طور کوتاه به زندگی نامه همسرش پرداخته و در آخر از وجدانهای بیدار خواستار حمایت از این زندانی شده است.
هرانا پیش از این طی گزارشی از تداوم اعتصاب غذای گلرخ ایرایی در بیمارستان پس از گذشت ۷۲ روز خبر داده بود.
متن این نامه که جهت نشر در اختیار هرانا قرار گرفته است را در ادامه بخوانید:
نامش گلرخ ایرایی است. زاده شهر زیبای آمل. به واسطه شغل پدر دوران کودکیاش در شهر دزفول میگذرد. شهر دزفول، دهه شصت، جنگ و بمباران و آوارگی شاید تنها خاطرات تلخ او از دوران کودکیاش نباشد. هنوز چند سالی بیشتر ندارد که پدرش در یکی از عملیاتها از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار میگیرد، ترکش به سرش اصابت میکند. یک سال و نیم در کما میماند. بعد از خارج شدن از حالت کما تا سالها توان حرکتی چندانی ندارد. مادر گلرخ به اجبار و به واسطه شرایط پدر (همسرش) شغل معلمی را که عاشقانه دوستش داشت رها میکند و تا سالها از همسرش پرستاری میکند.
دوران کودکی گلرخ در جنگ محو میشود. دوران نوجوانی و جوانیاش فرا میرسد. به نوشتن روی میآورد. از نوشتن داستانهای کوچک شروع میکند. قلمی جادویی، در جامعهای که همواره درگیر جنگ و خشونت و مرگ و عذاب است از عشق مینویسد، از جهانی انسانی، جهانی به دور از خشونت و جنگ و سرشار از شور و زندگی.
آرمانشهر ذهنش جامعهایست فارغ از تبعیض و بیعدالتی. برای رفع همین تبعیض و بیعدالتی میکاود و تلاش میکند. آموزش و درس دادن به کودکان کار و فعالیتهای حقوق بشری در حیطه مخالفت با اعدام و جنگ شاید بخش کوچکی از فعالیتهای او در راستای رسیدن به آن جامعه آرمانی بود. او را به بند میکشند از باب داستانی تخیلی که شخصیت اول داستانش سنگسار شده.
او را با دستبند و چشمبند به بند بردند ولی او دربند هم بنده نشد.
قلم او در زندان هم محصور نشد. پس باید قلمش را میشکستند و بر دهانش قفل میزدند.
قلمش را شکستند و بر دهانش قفل زدند ولی او با دهانی بسته یکپارچه فریاد شد.
امروز چهارشنبه مورخ ۲۲ فروردین، گلرخ آریایی شصت و هفتمین روز اعتصاب غذایش را در حالی به پایان میرساند که علیرغم وخامت حالش همچنان بدون واکنش از جانب مسئولین در بیمارستانی تحتالحفظ سپاه پاسداران رها شده است.
گلرخ در اعتراض به سناریوسازی و انتقال غیرقانونی همراه با ضرب و شتم از تاریخ ۱۴ بهمن دست به اعتصاب غذا زده و در حالی به اعتصاب غذای خود ادامه میدهد که حتی توان راه رفتن ندارد.
کاهش بیش از بیست کیلوگرم از وزنش، ضعف تکلم و بینایی، مشکلات شدید کلیوی، بخشی از عوارض اعتصاب طولانی مدت این زن زندانی میباشد.
سناریو پروندهسازی و انتقال توسط قرارگاه ثارالله سپاه تنظیم میشود.
ماجرا همان داستان پروندهسازی است که این بار در زندان به اجرا در میآید.
دو زن زندانی آماج توهین و ضرب و شتم قرار میگیرند و با پروندهسازی مضحک بدون هیچگونه حکم قضایی به فرمان قرارگاه جهت اعمال فشار روحی و جسمی به زندان قرچک تبعید میشوند. برای حفظ حقوق و کرامت انسانی و در غیاب دستگاه قضایی مستقل مگر انتخابی جز اعتراض و مقاومت باقی میماند.
گلرخ ایرایی از تاریخ ۱۴ بهمن در اعتراض به این سناریو ناگزیر با در دست گرفتن جان خود بلندترین اعتراض ممکن را به این ظلم بیان میکند و دادخواهی خود را نزد هیئت منصفهای به بزرگی ملت ایران و همه انسانهای عدالتخواه دنیا میبرد.
سر تعظیم فرود میآورم در برابر شجاعت و پایداری او؛ نامهام را با جملهای از او به پایان میبرم و از همه وجدانهای بیدار درخواست میکنم صدای مظلومیت گلرخ و آتنا باشند.
آزادگان، سرفرازان تاریخاند و آن چیزی که هرگز به بند کشیده نمیشود آزادگیست.
آرش صادقی – زندان گوهردشت / سهشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۷”
امروز نیروهای گارد زندان با نظارت ریس زندان به بند زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه مراجعه کردند و پس از تهدید زندانیان به جمعآوری تمام تلویزیونهای بند پرداختند. مسئولین زندان برای توجیه عمل غیرمتداول خود ادعا کردند “زندانیان سیاسی از تلویزیون های موجود در بند سواستفاده کرده اند”.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز حدود ۵۰ تن از نیروهای گارد زندان ارومیه تحت کنترل رسول سید فاطمی، مسئول اندرزگاه و نظارت علیرضا صفری رئیس زندان به بند ۱۲ این زندان که محل نگهداری زندانی سیاسی است مراجعه کردند.
پیش از ورود گارد زندان سه زندانی به نامهای ابراهیم عیسی پور .کمال حسن رمضان و احمد تموئی توسط مسئولین و به بهانه گفتگو در افسر نگهبانی از بند خارج شده بودند.
گارد زندان پس از حضور در محل بند ۱۲، ضمن تهدید و توهین به زندانیان اقدام به جمع آوری تمام تلویزیون های بند که ۷ تلویزیون را شامل می شد نمودند.
بند ۱۲ جمعیتی بالغ بر ۷۰ تن را در خود جای داده است.
مسئولین زندان در پاسخ به اعتراض زندانیان ساکن بند در خصوص جمع آوری تلویزیون ها به خصوص که با هزینه شخصی زندانیان خریداری شده بود گفتند “از این تلویزیون ها استفاده های غیرقانونی شده است.”
هرانا پیش تر گزارشات متعددی در خصوص رفتارهای سلیقه ای مسئولین زندان ارومیه منتشر کرده است.
مراسم اعطای جایزه آندره ساخارف در امریکا برگزار شد و این جایزه امسال مشترکاً به نرگس محمدی، سخنگو و معاون کانون مدافعان حقوق بشر از ایران و راوی کوچیمانچی از هند تعلق گرفت. دلیل انتخاب خانم نرگس محمدی فعالیتهای حقوق بشری او و تلاش برای پایان بخشیدن به مجازات اعدام بوده است. خانم دکتر نیره توحیدی، استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به نمایندگی از نرگس محمدی در مراسم دریافت لوح جایزه حاضر شد و با شرکتکنندگان در این مراسم سخن گفت. خانم محمدی طی نامه ای که قرائت شد اعلام داشت ” اندیشهها و رویاها نمیمیرند. ایمان و باور به ازادی و عدالت با حبس، شکنجه و حتی مرگ به پایان نمیرسد؛ و نیروی استبداد حتی به پشتوانهی قدرت حکومت بر خواست آزادی چیره نخواهد شد. من در این زندان، فروتنانه حمایت و سخاوت شما را بر خود درمییابم و به تلاشهایم تا رسیدن به صلح و مدارا برای جامعهای متکثر و بر مبنای احترام به حقوق بشر ادامه میدهم.”
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کانون مدافعان حقوق بشر، نرگس محمدی هم مانند ساخارف، فیزیکدانی است که به دلیل تعهد به اصول اخلاقی مرتبط با ضوابط حقوق بشر موقعیت شغلی خود را از دست داده و در فعالیت علمیاش وقفه ایجاد گشته است و هم متناوباً تحت تعقیب و بازداشت قرار گرفته است.
علت برگزیدن آقای راوی کوچیمانچی، فیزیکدان هندی تلاش مستمر وی در زمینه توسعه پایدار در میان بخشهای فقیر و تهیدست هندوستان و کوشش برای تسکین آلام فقرا اعلام شده است.
انجمن فیزیک آمریکا که یکی از تشکلهای مدنی بزرگ علمی و پژوهشی غیرانتفاعی این کشور است، دارای بیش از ۵۴ هزارعضو فیزیکدان از دانشگاهها، آزمایشگاهها و مراکز پژوهشی در امریکا و خارج از امریکا میباشد. این انجمن، کمیته ویژه «حمایت از آزادیهای فکری و پژوهشی» دارد که همه ساله وضعیت دانشمندان و فیزیکدانان که در آمریکا یا سایر کشورها مورد تعرض سیاسی قرار گرفته باشند را مورد بررسی قرار میدهد.
به توصیه همین کمیته بود که جایزه ساخارف فیزیک در سال ۲۰۱۴ به امید کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک اختصاص یافت. وی در سفرش به ایران در سال ۱۳۸۹ بازداشت و به دلایل واهی به ده سال زندان محکوم شد. امید کوکبی در شهریور سال گذشته بهصورت مشروط از زندان آزاد شد اما هنوز ممنوعالخروج است.
مراسم اهدای جایزه ساخارف روز- ۱۵ و ۱۶ آوریل ۲۰۱۸- در کنگره سالانه انجمن فیزیک آمریکا برگزار میشود که امسال این مراسم، در شهر کلمبوس در ایالت اوهایو و در مرکز اصلی اجتماعات این شهر تشکیل شده است. از دیگر نکتههای این مراسم، دکتر «راجر فالکون»، پروفسور فیزیک دانشگاه برکلی اهدا کننده لوح جایزه به دو برنده امسال است.
از آنجا که نرگس محمدی همچنان در زندان است و برادر وی نیز به دلیل سیاست کنونی دولت امریکا امکان دریافت ویزا نداشت، دکتر نیره توحیدی، استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به نمایندگی از نرگس محمدی در مراسم دریافت لوح جایزه حاضر شد و با شرکتکنندگان در این مراسم سخن گفت.
علاوه بر کنفرانس مطبوعاتی که متعاقب دریافت جایزه برگزار شد، پیام ارسالی نرگس محمدی توسط خانم توحیدی قرائت شد.
با توجه به اینکه متن نرگس محمدی قبلاً در اختیار کانون مدافعان حقوق بشر قرار گرفته است، متن کامل آن را به شرح زیر اعلام میداریم:
نامهای از یک زندانی عقیدتی، نرگس محمدی، از زندان اوین در تهران، ایران
برای من به عنوان یک فعال حقوق بشر و حقوق مدنی، افتخار بزرگی است که از سوی دانشمندان برجستهای چون شما در زمینهای مشترک با تخصص من در جهان فیزیک، شناخته بشوم و جایزهی «آندری ساخاروف» را همزمان با آقای «راوی کوچیمانچی» فیزیکدان دریافت کنم. تلاش او برای توسعهی انسانی و به خصوص برای محرومین و تنگدستان در هند، برای مردم زیادی در جهان الهامبخش بوده است.
وقتی در دانشگاه فیزیک کوانتوم میخواندم که درکی از جهان پیدا کنم، از لذت لبریز میشدم. اما همزمان ذهنم درگیر شرایط خفقان حاکم بر کشورم بود و ظلم و استبدادی که دانشگاهها، روشنفکران و مطبوعات را در رنج و فشار قرار میداد. مثل خیلی افراد دیگر در دانشگاهمان، من هم احساس کردم باید به نبرد برای آزادی بپیوندم. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم، استبدادی است که چندین دهه است که آزادی بیان و اندیشه را برنمیتابد.
به نام مذهب، علم و خرد و حتی عشق را محدود و محکوم میکند. هر آنچه که با مصلحت سیاسی و اقتصادیش همسو نباشد، تهدیدی علیه امنیت ملی و مضر برای جامعه میخواند و «حد زدن» بر هر ایدهی که خوش نمیدارد را امری ارزشی تلقی میکند.
استبداد، تنوع ایدهها را تاب نمیآورد؛ منطق را نه با منطق، استدلال یا گفتگو، بلکه با سرکوب پاسخ میگوید. منظور من از استبداد، حکومتی است که تلاش در تکصدایی کردن جامعه دارد: صدای اقلیتی حاکم و غالب، که به تکثر در جامعه اهمیتی نمیدهد.
منظورم از استبداد، قوهی قضاییهای است که حتی به رعایت اصول قانون اساسی خودش پایبند نمیماند و روشنفکران، نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و مدنی را بدون برگزاری دادگاه و محکمه به حبسهای طولانی محکوم میکند. از مثالهای فراوانش میشود به حصر خانگی مرجع دینی محترمی چون آیتالله منتظری اشاره کرد و همچنین رهبران جنبش سبز، خانم زهرا رهنورد، آقای مهدی کروبی و آقای میرحسین که بدون هیچ محاکمهای تا به امروز هفت سال است که در حبس خانگی هستند.
منظور من از استبداد قدرتی است که خود را مافوق قانون میداند و به عدالت و خواستههای ابتدایی وجدان انسانی بیاعتناست. حاکمی که استفاده از «شکنجه سفید» – حبس متهمان در سلولهای انفرادی- را برای زندانیان سیاسی به امری معمول و رایج تبدیل کرده است. یک انسان را، تنها، در فضایی تنگ و محدود برای مدت زمانی نامعلوم و نامحدود حبس میکنند؛ در فضایی که از نور و هوای سالم برخوردار نیست، و در آن هیچ صدا، بو و تحرکی وجود ندارد. به این شرایط فشار بازجویی، تحقیر، تهدید، فریاد، ضرب و شتم، توهین، خوراندن داروهایی نامعلوم و بدون برچسب، توهین های جنسی، بیخوابی ، ترس و اضطراب -همه برای گرفتن اعتراف اجباری- را اضافه کنید.
این سلولهای انفرادی تنها در دسترس نهادهای امنیتی، نظامی و قضایی قرار دارند. آیا میدانید چه کسانی را در این شرایط قرار میدهند؟ افرادی که با سخن یا رفتار غیر خشونتآمیز خود با خواست قدرت حاکم مخالفت کنند. از تعداد انسانهایی که با ابتلا به بیماریهای سخت از این سلولها جان به در بردهند یا در آنها جان باختهند اطلاعی نداریم. من به عنوان یک فعال مدنی یکی از هزاران قربانی این شکنجه هولناک هستم و به این نتیجه رسیدهام که سلول انفرادی، با هدف شستشوی مغزی به کار گرفته میشود تا انسانها در محرومیت از شرایط زیست طبیعی بشر، شاخصه انسان بودن یعنی افکار و عقایدشان را از دست بدهند یا سلامت جسمی و روحی و روانیشان به خطر افتد.
حکومت استبدادی، تنها بر عرصه سیاسی خود را تحمیل نمیکند. این استبداد از هر اهرم حکومتی برای نهادینه کردن تبعیض جنسیتی و جنسی، مذهبی، قومی و ایدئولوژیک به خصوص علیه زنان بهره میگیرد. با حمایت از سلطه مردسالارانه، تدوین و اجرای قوانین زنستیز و حتی با فرهنگسازی کاذب و ناهمگون با هنجارهای عمومی جامعه، زنان را از حقوق انسانی و مدنیشان محروم میکند و مانع از فعالیتهای اجتماعی آنها میشود.
بنابراین، وقتی زنی مثل من تصمیم به شکستن هنجارهای دیکته شدهی آنها میگیرد، کنج زندان میافتد، محکوم به جدایی از فرزندانش تا برای زنان دیگر آینهی عبرت شود.
استبداد، در عرصه اقتصاد نیز نقشش را ایفا میکند. ایران، کشوری ثروتمند از فروش گاز و نفت است، اما میلیونها ایرانی از استاندارهای معمولی زندگی محروم هستند. مدیریت بیکفایت و فساد افراد و دستگاههای دولتی منجر به بیکاری در ابعادی عظیم، فقر و محرومیت فراگیر مردم حتی از حقوق اقتصادیشان شده است.
به خوبی میدانم که جامعهی فیزیک آمریکا، که این جایزه را به من اعطا کرده، بسیاری از دانشمندان و فیزیکدانان تراز اول جهان از اعضایش هستند، و زبانم از تقدیر و سپاس از موهبت شما قاصر است. من برای ساحت علم و اندیشنمدانی چون شما بینهایت احترام قائل هستم. تعمق بر پرسشهایی چون روابط دیالکتیکی میان بودن و شدن به من الهام داده و باورهایم را استحکام بخشیده است.
آنچه در اینجا میگویم نظرات پر شر و شور دوران دانشجویی یا دلنوشته یک زندانی خسته نیست، بلکه بازتاب تجربههای یک زن فیریکدان است که در عین حال برای برابری و حقوق بشر تلاش کرده است و در پی آن مورد تهدیدها، محرومیتها، بازداشتها، بازجوییهای پیدرپی بوده و در نهایت به ۲۳ سال زندان محکوم شده، که بر اساس قوانین ایران ۱۶سال از آن لازم الاجراست. این احکام سنگین نه به موجب ارتکاب عملیات تروریستی و زیر زمینی -که قضات همین دستگاه قضایی هم تایید کردهند- بلکه به خاطر پافشاری من بر تحقق جامعه مدنی و حقوق بشر صادر شده است. مورد من بنابراین به وضوح رفتار ناعادلانه ، خشن و غیر قانونی جمهوری اسلامی ایران را به تصویر میکشد.
دوستان گرامی،
شما اعضای یک نهاد مستقل علمی هستید و از موهبت آزادی برای تاسیس نهادهای مستقل مدنی برخوردارید. از همین روی اجازه میخواهم تا با شما درباره دو ضرورت و مطالبه در جامعه ایران سخن بگویم:
نخست، استقلال دانشگاهها
تا زمانی که دانشگاهها از حکومت مستقل نباشد، سیر طبیعی کسب دانش و رشد اندیشه امری اگر نه محال، بسیار دشوار خواهد بود. تسلط دولت و سیطره دین بر علم و اندیشه در ایران، یادآور دوران قرون وسطا در اروپا است.
در ایران، نهادهای علمی (دانشگاهها و آموزش و پرورش) تحت کنترل و سیطره نهادهای امنیتی، مذهبی و دولتی است. ناشکیبایی و انحصارطلبی حکومت دینی، موجب رکود و تحدید آزادی پژوهش در دانشگاهها شده است. دانشجویان در همه مقاطع، علاوه بر کسب صلاحیت علمی میبایست از فیلتر گزینش بر اساس افکار سیاسی و اعتقاداتشان نیز عبور کنند. اخراج اساتید و دانشجویان به دلیل مذهب و جهانبینی، به امری رایج تبدیل شده است. افراد معتقد به آیین بهایی، از حق تحصیل در دانشگاههای ایران محرومند.
فاجعهی دیگر اینجاست که جوانان پس از گذراندن دوران تحصیل نمیتوانند شغل مناسب پیدا کنند. جالب اینجاست که بیکاری در بین افراد با درجات بالای تحصیلی، به خصوص زنان بیشتر از دیگر افراد جامعه است. این امر باعث مسئلهی روزافزون فرار مغزها شده است. طبق آمار یونسکو ایران بیشترین درصد فرار مغزها را دارد و این امر برای کشور من ضربهای جبرانناپذیر است.
دوم، نیاز به ساختن یک جامعهی مدنی حقیقی
در ۲۵ سال گذشته، در یازده نهاد مدنی به عنوان عضو یا هیئت موسس فعالیت کردهام. اکنونبا حسرتی باورنکردنی نظارهگر پلمپ شدن درهایشان توسط حکومت هستم. اما نه ناامید هستم و نه بیانگیزه. نمیتوانیم تلاش نکنیم. هنوز عمیقا ایمان و امید دارم که تلاشهای خستگیناپذیر فعالان مدنی، روزی به ثمر خواهد نشست. در انتظار آن لحظهای هستم که پس از آزادی در کنار سایر همکارانم، به فعالیت در نهادهای مدنی ادامه دهم. راه رسیدن به دموکراسی در جامعه ایران نه جنگ و خشونت، و نه دخالت نظامی کشورهای خارجی، بلکه تحقق جامعه مدنی است. حکومت نیز بر این امر به خوبی واقف است. برای همین و به خصوص به خاطر ساختار غیر دموکراتیکش، از نهادهای مدنی مستقل وحشت دارد. حتی نهادهای صنفی چون انجمن صنفی روزنامهنگاران، یا نهادهای حقوق بشری چون کانون مدافعان حقوق بشر و نهاد خیریهای چون انجمن حمایت از کودکان کار را برنمیتابد.
به عنوان یک مدافع حقوق بشر، مانند میلیونها ایرانی، از حکم اعدام بیزارم؛ از تبعیض و هرگونه بیعدالتی علیه زنان آزردهام؛ با هرگونه حبس و شکنجهی فعالان سیاسی و حقوق مدنی در سلولهای انفرادی مخالفم؛ و در برابر تعرض به حقوق انسانی سکوت نمیکنم. برای نهادینه کردن حقوق بشر و رسیدن به صلح بین مردم و حاکمان، من محرومیتم از آزادی و حقوق انسانیم را تاب خواهم آورد، گرچه جدایی از فرزندانم برایم رنجی کمتر از جانکندن نیست. من یک زنم، یک مادر، و با تمام زنانگی و عواطف مادرانگیم، در جستجوی جهانی عاری از خشونت و بیعدالتی هستم حتی اگر خود دهها بار از خشونت و ناعدالتی رنج کشیدهام.
اندیشهها و رویاها نمیمیرند. ایمان و باور به ازادی و عدالت با حبس، شکنجه و حتی مرگ به پایان نمیرسد؛ و نیروی استبداد حتی به پشتوانهی قدرت حکومت بر خواست آزادی چیره نخواهد شد. من در این زندان، فروتنانه حمایت و سخاوت شما را بر خود درمییابم و به تلاشهایم تا رسیدن به صلح و مدارا برای جامعهای متکثر و بر مبنای احترام به حقوق بشر ادامه میدهم.
لازم به اشراه است که پیشتر نرگس محمدی، مدافع حقوق بشر و نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر بهعنوان یکی از برندگان جایزه انجمن فیزیک آمریکا در سال ۲۰۱۷ اعلام شده بود.
نرگس محمدی در اردیبهشت ۱۳۹۵توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۶ سال زندان محکوم شد که ۱۰ سال از آن به دلیل فعالیت او در کمپین گام به گام تا لغو مجازات اعدام (لگام) بوده است. دادگاه همکاری او با این کمپین مسالمت آمیز را مصداق اتهام «تشکیل جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور» اعلام کرد. نرگس محمدی اظهار داشته که در جلسه محاکمه، قاضی برخوردی خصومتآمیز و مغرضانه نسبت به وی داشته و به طرزی بیپرده و آشکارا از اتهامات وارده به او از سوی مقامات وزارت اطلاعات دفاع کرده است. او همچنین اظهار داشته که قاضی او را به واسطه فعالیتهایش علیه مجازات اعدام، به تلاش برای تغییر احکام الهی متهم کرده است.
همچنین ۶ سال دیگر از محکومیت نرگس محمدی به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» بوده است که اساس آنها نیز فعالیتهای مسالمت آمیز حقوق بشری وی است، از جمله مصاحبه با رسانهها درباره موارد نقض حقوق بشر، شرکت در تجمعات مسالمتآمیز مقابل زندان جهت حمایت از خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، ارتباط با دیگر فعالان حقوق بشر منجمله شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، مشارکت در اعتراضات مسالمتآمیز علیه اسیدپاشی و ملاقات با کاترین اشتون در سال ۱۳۹۲. شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی را در مهرماه ۱۳۹۵ تأیید کرد.
درخواست اعاده دادرسی او در اردیبهشتماه ۱۳۹۶ توسط دیوان عالی کشور رد شد.
نیروهای مدافع خلق موسوم به ه.پ.گ در منطقه خاکورک جنوب کردستان در برابر ارتش غاصب ترکیه عملیات انجام دادند. دستکم هشت نظامی ترکیه ازپای درآمدند.
ه.پ.گ غروب روز گذشته در کوهستان های لِلکان منطقه خاکورک جنوب کردستان نظامیان دولت ترکیه را هدف حملات قرار داده است. در این عملیات دستکم هشت نظامی دولت ترکیه به هلاکت رسیدند.
مرکز اطلاعرسانی و مطبوعاتی ه.پ.گ هنوز در این باره اطلاعاتی را انتشار نداده است.
رمی باگانی شهردار ژنو سوئیس در پیامی از مردم اروپا خواست ترکیه را مورد تحریم سفرهای تفریحی قرار دهند. باگانی از کمپینی که در این باره فعالیت میکند اعلام حمایت کرده است.
شهردار ژنو میگوید با تحریم صنعت جهانگردی ترکیه باید جلوی تثبیت دیکتاتوری اردوغان را گرفت.
او میگوید نباید در برابر هجوم داخلی و برون مرزی ترکیه علیه کردها سکوت کنیم.
رمی باگانی با ابراز نگرانی عمیق از نقض حقوق بشر در ترکیه از مردم سوئیس و دیگر کشورهای اروپایی دعوت میکند که با سفرهای تفریحی به ترکیه، هزینەهای سرکوب را برای دولت این کشور فراهم نکنند.
سخنان شجاعانه یک دانشجو خطاب به محمدقدیری ابیانه ( مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام و عضو شورای بینالملل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ): همتون دزدید ، 40 ساله مملکت را به گند کشیده اید.
روز گذشته، یک زندانی در زندان مرکزی کرمان اعدام شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، یک زندانی به نام امید دامنی سحرگاه روز چهارشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۷ در زندان مرکزی کرمان اعدام شد.
امید دامنی ۳۳ ساله، اهل ایرانشهر، سحرگاه امروز چهارشنبه ۲۲ فروردین ۹۷ در زندان مرکزی کرمان اعدام شد.
یک منبع، اتهام احتمالی وارده به این زندانی را “قتل” عنوان کرد اما از اتهام دقیق نامبرده تا لحظهی تنظیم این گزارش اطلاعی در دست نیست.
این زندانی روز جاری در شهر ایرانشهر به خاک سپرده شد.
به گفته عفو بینالملل، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را کسب کرده بود.
گفتنی است مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در گزارش سالانه خود ضمن اشاره به علنی نکردن ۶۰ درصد از اعدامهای صورت گرفته توسط دولت یا نهاد قضایی، این اعدامها را اصطلاحاً “اعدام مخفیانه” خوانده است.
بر اساس دادههای ۲۹۴۵ گزارش ثبت شده در مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت (اول فروردین ۱۳۹۶ تا ۲۷ اسفند ۱۳۹۶) دست کم ۳۲۲ شهروند اعدام شدند و ۲۳۶ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۴ کودک-مجرم اشاره کرد و همینطور به محل اجرای ۲۳ حکم اعدام که در ملاعام بوده است.
در صورت تمایل برای کسب اطلاعات بیشتر به گزارش سال ۲۰۱۷ این سازمان که اخیرا منتشر شده مراجعه نمایید. شما میتوانید اسلایدهای گزارش پیش رو را نیز بصورت پی دی اف از اینجا دانلود کنید.
ارتش ترکیه از چندی پیش دست به عملیات نظامی در ارتفاعات جودی زده بود. نیروی مدافع خلق میگوید طی درگیریهای روی داده در طول یک هفته ١٠ نظامی اشغالگر کشته و پنج گریلا جان خود را از دست دادند.
ارتش ترکیه از سوم آوریل امسال با پشتیبانی نیروی هوایی در منطقه جودی شرنخ عملیات نظامی علیه گریلاهای کردستان آغاز کرد. تعداد زیادی از نظامیان تحت پوشش حملات هوایی توسط هلیکوپترهای جنگی در ارتفاعات منطقه پیاده شدند.
نیروی مدافع خلق گزارشی در مورد درگیریهای روی داده تا دهم آوریل منتشر کرده و میگوید ده نظامی طی درگیریها کشته شدند.
ه.پ.گ جزئیات بیشتری در مورد زمان و مکان درگیریها در وبسایت رسمی خود منتشر کرده است.
طبق این اطلاعیه، پنج گریلا نیز در روز هفتم آپریل پس از نبردی سنگین جان خود را از دست دادند. از جمله دو گریلای زخمی تا آخرین گلوله مبارزه کرده و به زندگی خود خاتمه دادند تا اسیر دشمن نشوند.
ه.پ.گ میگوید عملیات ارتش در کوهستان جودی روز دهم آپریل به پایان رسید.